ابولفضلابولفضل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

پيشي ملوس مامان

2ماه تلخ و شيرين

1391/5/3 15:38
نویسنده : مامان فاطمه
287 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلامKisses

پيشي كوچولوي من بالاخره 26 ارديبهشت ساعت12 و 45 دقيقه ظهر تو بيمارستان نجميه به دنيا اومد

تولد اي فرشته زميني مبارك...

لحظه ي اولي كه ديدمش برام باور كردني نبود اين پسمل ناز و كوچولو مال منه

واسه همه اونايي كه در آرزوي مادر شدن هستن دعا كردم

الان كنارم خوابيده . وقتي به صورت ماهش نگاه ميكنم  تموم وجودم غرق لذت ميشه.. هيچ وقت فكرشو هم نميكردم خدا به منم لياقت مادر شدن رو بده...خدايا شكرت..

تو اين 2ماه روزاي تلخ و شيرين زياد داشتم..

پسرم هر روز كاراي جديد ياد ميگيره وقتي منو باباييش باهاش حرف ميزنيم زودي ميخنده و دست و پاهاشو تكون ميده.. هر روز براش كتاب داستان ميخونم اونم آروم گوش ميده و بعضي وقتا خوابش ميبره

تازه چند روزه ياد گرفته ميگه (اقو) نميدونم منظورش چيه اما خودش از گفتنش خيلي ذوق ميكنه..

شكلك درآوردن و هم خيلي دوست داره..

اين شيرينياي اين مدت بود و اما تلخياش.. اول ازهمه بستري شدن پسر كوچولوم تو روزاي اول زندگيش بود كه خيلي عذاب آور بود وقتي ميديدم بدن ظريفشو سوزن ميزنن

اميدوارم واسه هيچكس اين روزا پيش نياد.. آمين..

رفتن مامان بزرگ وبابابزرگ هم خيلي واسم سخت بود چون خيلي وقت بود پيشم بودن

گريه ها و شب بيداري ها هم از طرف ديگه اذيتم ميكرد

تو اين مدت اصلا وقت نكردم سراغ كامپيوتر بيام و چيزي بنويسم تازه امروز احساس كردم كار كمتري دارم..

ولي الان خداروشكر با كمك بقيه و مطالعه اي  كه داشتم نسبتا مادر باتجربه اي شدم.

باي تا بعد...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)